نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
نگاهت بر من افتاد و باور کردم
خواهان کسی بودم که باورش کنم
خود و رویا هایت را با من تقسیم کردی
و باورت کردم
اما آنچه که به راستی نیازمندش بودم
باور کردن خود بود
مرا به دنیای درونت بردی و با اکسیر عشق یاریم کردی
و به برکت توست که امروز زنده ام لمس می کنم و باور دارم
کسی چیزی یا خود را
آری تنها به خاطر وجود توست